- پر شکستن
- شکستن بال و پر مرغ، با هم جمع کردن مرغ پر را برای پریدن
معنی پر شکستن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بال شکسته: مرغ پر شکسته
خراب کردن پل. یا پل شکستن بر. محروم ماندن بی نصیب شدن، بی بهره گردانیدن: (دشمنان از داغ هجرش رسته اند پل همه بر دوستان خواهد شکست) (خاقانی)، غرق کردن
شکست خوردن در معامله، واماندن در کسب و تجارت، ورشکسته شدن، زیان دیدن
عاجز، ناتوان
پر از پستی و بلندی ناهموار درشتناک پر دست انداز
رنجاندن آزرده کردن، ناامید کردن مایوس ساختن
نهایت درجه متاثر شدن (در غمی یا در پیش آمدی)، نا امید و دل شکسته کردن ضعیف و ناتوان ساختن
پراکنده کردن صف (دشمن) در هم شکستن رده
رنجاندن، آزرده ساختن، ناامید کردن
تا زدن و شکستن زلف روی هم ریختن و منضم ساختن زلف به یکدیگر
قطعه قطعه کردن گوهر با ضربات، خنده کردن خندیدن، از دست دادن دولت و جاه و مقام: چو بد گوهران را قوی کرد دست جهان بین که گوهر بر او چون شکست، (نظامی)
مجددا شکستن باز شکستن، خم کردن دولا کردن، (والفتح سر انگشتان سوی کف و اشکستن)
اعراض کردن، ترک دادن منصرف کردن
پرنده ای که بالش شکسته باشد
ورشکسته شدن
پرچین پرشکنج پر آژنگ پر انجوغ مجعد، پر غم و اندوه